نقش معماری در پرورش فکری کودکان
به نظر می رسد نوع بشر توسط سه گونه آموزش و پرورش احاطه شده است :
- رشد داخلی حس ها و اعضا
- آموزش و پرورش طبیعت
- چگونگی استفاده از این رشد که آموزش و پرورش انسان هاست .و در این میان تنها آموزش و پرورش انسان هاست که کاملا در اختیار ما قرار دارد .
آموزش و پرورش برانگیختن یک رشته پیشرفتهای جسمانی ،عقلانی و اخلاقی در کودک با توجه به جامعه ای است که او برای زندگی در آن اماده می شود ، آموزش و پرورش از جامعه و بنابراین فرهنگ به منزله مجموعه عادات و آداب اجتماعی ، جدایی ناپذیر است .به همین علت ، هدف مفهوم و روشهای آموزش و پرورش نیز به موازات تحول جامعه و فرهنگ تحول می یابد و بنابراین باید با پیشرفت علم و تجربه بطور دائم مورد بازنگری قرار گیرد .به عبارت دیگر اینک آموزش و پرورش از هر چهار راستای دیرینه خود یعنی سن ، محیط تربیتی ،قوای ذهنی و روابط عاطفی بسیار گسترده تر شده است و از این نظر به مفهوم فرهنگ آموزی بسیار نزدیک تر شده است .
اینک یکی از شاخص های رشد و توسعه کشورهای پیشرفته میزان رشد و توسعه آنها به زمینه های متفاوت آموزش پرورش از شیوه های تدریس و افزایش مهارت های علمی و عملی کودکان تا پی افکندن فضاهایی سازگار و متناسب با روحیه و ادراک آنهاست که پیداست چه نقشی در این زمینه دارد.
نمونه های بسیاری از نقش روزافزون معماری در بارور ساختن جسم و روح کودکان و نوجوانان وجود دارد و حتی نمونه هایی مبنی بر اینکه چگونه عدم اختصاص فضاهایی متناسب و شایسته به امر آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان به جمود ، خمودی و حتی بزهکاری آنها منجر شده است و مجددا با فعال شدن و بهسازی فضاهای زیستی آنان زندگی به ایشان بازگشته است .
کودک ، معماری و فضا
آموزش و پرورش فرایندی است که مجموعه ای از شرایط و موقعیت ها را برای دانش آموزان فراهم می کند تا از راه تمرین – تجربه رفتار های تازه بیاموزند . در این فرایند یادگیرنده تعاملی فعال با محیط آموزشی دارد ، آن را تغییر می دهد و خود نیز از آن تغییر، تأثیر می پذیرد .
در این راستا تسخیر فضا بوسیله کودک در حوزه های متفاوتی قابل مشاهده است . این تسخیر ممکن است در مسیر کشف و دست یابی به یک تجربه و آزمون در جهات مختلف انجام گیرد ، یا بوسیله جابجایی ساده اندام که برداشت کودک از زندگی پر تحرک است افرینش و فضا باید چنان باشد که در منتها درجه از خلاقیت خود بهره گیرد . فضاها همچنین دربرگیرنده احساسات نیز
هستند ( دوستی ، خاطرات ) و به این ترتیب فضاها ارزش روانی نیز پیدا می کنند .
فضا در پوشش خود گاهی به صورت یک محافظ و گاه به صورت زمینی باز و فراخ و قابل پرواز برای کودک در نظر گرفته می شود . کودک باید بتواند با این دوگانگی روحی باز و بسته ( نیاز به محبت ، گرما ، محافظت و... و از طرف دیگر نیاز به جست و خیز، مبارزه و غلبه بر محیط و ... ) زندگی کند .
حال ایده های معمار در رابطه با فضای آموزشی در رابطه با کیفیت بنای آموزشی تابع موفقیت بر دو محور می باشد :
1- به عملکرد فضاهای آموزشی به بهترین شکل ممکن جواب دهد .
2- با توجه به نیاز استفاده کننده های اصلی ان که همان کودکان باشند ، مطابقت داشته باشد البته در این زمینه به نیازهای معلمین در جهت بالا بردن کیفیت تدریس به صورت کاملا نزدیکی با نیاز های کودکان دارد .
نتیجه گیری :
بدین ترتیب ، توجه به معماری فضای آموزشی متناسب با نیاز کودک ، تأثیر متقابلی بر رفتار و همچنین میزان یادگیری وی دارد .
منبع: دانلود معماری